حاکمیت امام مهدی علیه السلام بر اساس سیره مولا علی علیه السلام .1.
مقدمه
امام علی علیه السلام و چند سالی امام حسن علیهما السلام توانستند زمام حکومت را به دست گیرند و این فرصت تا زمان حکومت جهانی ولی عصر - عجل الله- به تعویق افتاد.
امام علی علیه السلام به محض رسیدن به حکومت به حقشان، با اتخاد سیاست صحیح و مشروع اصلاحات همه جانبهای را در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و به ویژه در بعد سیاسی شروع کردند که در زمان خلفای سهگانه به کجی گرویده بود.
طبق روایات، در آخر زمان، جهان پر از ظلم و جور خواهد شد و امام عصر روحی فداه در چنین حالی ظهور خواهند کرد. ایشان بعد از رسیدن به حاکمیت اصلاحات جدشان به صورت اتمم پیگیری میکنند تا جایی که به کمال خویش برسانند و جهان را پر از عدل و داد خواهند کرد.
در این مقاله سعی شده است خصوصیات مشترک حاکمیت امام عصر – ارواحنا فداه- و مولی متقیان علی علیه السلام بررسی شود که وجوه مشترک این دو حکومت را میتوان به شرح ذیل آورد:
1. جهانشمولی و توحید سراسری
* تصور نشود که جهانی شدن با عوامل مادی و ظاهری انجام میشود، شرط ترویج اسلام در همه زمانها و مکانها تشریح احکام و معارف اسلام توسط افراد اسلام شناس و مهذّب است[1]. در حکومت امام علی علیه السلام سیاست، در پرتو معارف اسلام اصیل، مبانی اعتقادی دینی و برگرفته از سیره و سنت رسول الله صل الله علیه وآله، اعمال میشد.
آن حضرت بدون مصلحتاندیشی و در قالب اسلام ناب محمّدی صل الله علیه وآله تا آخرین لحظات عمر مبارکشان، به سیاست صحیح، مشروع و خدا محور پایبند و عامل بودند.
امیرالمؤمنین علی علیه السلام در خطبه 198 نهج البلاغه درباره جهان شمولی دین اسلام میفرماید:
«همانا این اسلام، دین خداوندی است که آن را برای خود برگزید و با دیده عنایت پروراند و بهترین آفریدگان خود را مخصوص ابلاغ آن قرار داد. پایههای اسلام را بر محبت خویش استوار کرد و ادیان و مذاهب گذشته را با عزت آن، خوار کرد و با سربلند کردن آن، دیگر ملتها را
بیمقدار کرد و با محترم داشتن آن، دشمنان را خوار گردانید و با یاری کردن آن دشمنان سرسخت را سیراب کرد و با نیرومند ساختن آن، ارکان گمراهی را درهم کوبید و تشنگان را از چشمه زلال آن سیراب کرد و آبگیرههای اسلام را پر آب کرد[2]».
همچنین در مورد اهداف توحیدی حکومت سیاسی خویش چنین بیان میکنند:
«خدایا تو میدانی که جنگ و درگیری ما، برای به دست آوردن قدرت و حکومت و دنیا و ثروت نبود، بلکه میخواستیم نشانههای حق و دین تو را به جایگاه خویش بازگردانیم و در سرزمینهای تو اصلاح را ظاهر کنیم تا بندگان ستمدیدهات در امن و امان زندگی کنند و قوانین و مقررات فراموش شده تو را بار دیگر اجراء گردد[3]».
** منجى عالم بشريّت مهدى موعود -عجل الله- براى حاكميت يك دين بر همه افكار در پهنه گيتى و رساندن انسانها به علّت غايى خلقتش ظهور مىكند، لذا براى عالمگير شدن يكتاپرستى، بساط كفر و نفاق، شرك و بتپرستى و عناد و دشمنى و فتنه و فساد را از زمين برمىچيند و در تمام عالم يكتاپرستى و توحيد سراسرى جهان را فرا مىگيرد، از اين رو يكى از برنامههاى اصلى حضرت مهدى-عجل الله- دعوت به توحيد در سرتاسر عالم است. امام صادق عليه السلام در ذيل آيه 83 سوره آل عمران مىفرمايد:
«اِذا قامَ القائِم لا يَبقى أرضَ إلاّ نُودىَ فِيها شَهادَة أن لا إله الاّ الله وَ أنَّ مُحمّداً رَسُول الله[4]؛ هر گاه قائم ما آل محمد صلى الله عليه وآله قيام نمايد، جايى از زمين باقى نمىماند مگر آنكه در آن ندا مىشود شهادت بر اينكه خداى غير از اللّه نيست و اينكه حضرت محمد صلى الله عليه وآله رسول خداوند است».
امام كاظم عليه السلام در ذيل همين آيه مىفرمايد:
«اين آيه (83 آل عمران) در شأن قائم ما آل محمد نازل شده است، و او است كه يهود، نصارى، زنادقه و كفّار را از شرق و غرب زمين بيرون مىآورد و اسلام را بر آنان عرضه مىدارد، هر كس به ميل خود اسلام را پذيرفت او را فرمان مىدهد به انجام نماز و زكات و هر تكاليفى كه خداوند بر مسلمانان واجب نموده است و هر كس از روى لجاجت و عناد اسلام نياورد گردنش را خواهد زد تا در شرق و غرب جهان كسى نماند مگر يكتاپرست[5]».
امام صادق عليه السلام مىفرمايد:
«وقتى كه قائم -عجل الله- قيام كند هيچ كافر و مشرك پيدا نمىشود مگر اينكه قيام او را انكار كرده و ناپسند شمارد، ولى كار بجايى مىرسد كه اگر كافر و مشرك در شكم سنگى سخت پنهان شده باشد آن سنگ مىگويد: اى مؤمن در شكم من كافرى پنهان شده است مرا بشكن و او را بكش[6]».
جمله آخر اين حديث كنايه از اين است كه در آن زمان هيچ جاى امنى براى انسانهاى مشرك و منافق پيدا نمىشود بايد همه يا موحد باشند و يا از دم تيغ امام و يارانش بگذرد تا يك جامعه توحيدى و سراسر يكتاپرستى به وجود بيايد. امام صادق عليه السلام دريك روايتى براى مفضّل مىفرمايد:
«فَوَاللهِ يا مُفضَل لِيَرفع عَن المِللِ وَ الاَديانِ الاِختلافِ وَ يَكونَ الدين كُلِّه واحد كَما قال لِلّه عَزّوجَلّ Cانّ الدّين عِنداللهِ الاِسلامB؛ به خدا سوگند اى مفضّل اختلاف از ميان ملّتها و اديان برداشته مىشود و همه به صورت يك دين در مىآيد چنانكه خداوند در قرآن مىفرمايد: “دين در نزد خدا تنها اسلام است"».
در روايتى از امام باقرعليه السلام آمده است كه مىفرمايد:
«كَاَنّى اَرى بِاصحابِ القائِم وَ قَد احاطُوا بِما بَين الخافقين فَليسَ مِن شىء اِلاّ وَ هُو مُطيع لَهم[7]؛ گويا ياران قائم را مىبينم كه بر شرق و غرب عالم مسلط شدهاند و هيچ چيزى نيست مگر آنكه مطيع و فرمانبردارى آنها باشد».
امام باقر عليه السلام مىفرمايد:
«وَلِيَبلُغَنَّ دين مُحمّد مَا بَلغَ اللّيل وَ النّهارَ حَتى لا يَكُون شرك عَلى ظهر الاَرض[8]؛ بدون ترديد آيين محمد صلى الله عليه وآله به هر نقطهاى كه شب و روز مىرسد، و ديگر اثرى از شرك روى زمين نمىماند».
نيز مىفرمايد:
«اِذا قامَ القائِم ذَهَبَ دُولة البَاطِل[9]؛ هنگام كه قائم قيام كند هر دولت باطل از بين مىرود. وَ لا يَكُون ملك اِلاّ الاِسلام[10]؛ در آن روز حکومتی جز حکومت اسلامی نخواهد بود».
از اين روايات به روشنى استفاده مىشود، حكومت حضرت مهدى -عجل الله- تمام كره زمين را خواهد گرفت و تمام انسانهاى روى زمين موحد شده و در زير حكومت جهانى و الهى آن حضرت زندگى خواهند نمود.
2. اجرای عدالت اجتماعی فراگیر
* از ویژگیهای اساسی حاكم از دید امام علی علیه السلام داشتن عدالت در اداره امور و معتدل بودن در رفتار با مردم میباشد كه لازمه آن، پرهیز از خشم و غضب در برخورد با دیگران و مخالف ظلم و حامی عدل بودن حاكم است.
این صفت از ویژگیهای اساسی یك حاكم است زیرا بدون آن مردم به زمامداران اعتماد نمیكنند. در اندیشه سیاسی امام علی علیه السلام ویژگی عدالت اگر در حاكم نباشد یا ضعیف باشد او به هیچ وجه نمیتواند به تعهدات خود عمل نماید یا پایدار بماند و بدون شك به ستم و بیانصافی و تبعیض و باندبازی و تمامیت خواهی و استبداد رأی و بیدادگری كشانده میشود در این مورد امام میفرماید:
«سه ویژگی است كه در هر پیشوایی وجود داشته باشد میتوان پذیرفت كه به امانت خود وفادار مانده است: در حكمش عدالت روا دارد، خود را از مردم نپوشاند و قوانین الهی را درباره اشخاص دور و نزدیك یكسان برپا دارد.[11]»[12].
مبنای اشارات امام علیه السلام عدالت محور بودن حاكم در اداره امور كشور میباشد. از امام علی علیه السلام پرسیدند: عدل یا بخشش کدام یک برتر است؟
حضرت فرمودند: «عدالت هر چیزی را در جای خود مینهد در حالی که بخشش آن را از جای خود خارج میسازد. عدالت تدبیر عمومی مردم است در حالی که بخشش گروه خاصی را شامل است، پس عدالت شریفتر و برتر است[13]».
امیرالمؤمنین علی علیه السلام زمانی که زیاد بن ابیه را به جای عبدالله بن عباس به فارس و شهرهای پیرامون آن فرستاد، دستورالعمل طولانی به ایشان متذکر شد و فرمودند:
«عدالت را بگستران و از ستمکاری پرهیز کن، که ستم رعیت را به آوارگی کشاند و بیدادگری به مبارزه و شمشیر میانجامد[14]».
امیرالمؤمنین علیه السلام خود، در اجرای عدالت در تمام شئون جامعه تلاش میکردند به گونهای که در خطبه15 نهج البلاغه میفرمایند:
«به خدا سوگند! بیت المال تاراج شده را هر کجا که بیابم به صاحبان اصلی آن باز میگردانم، گرچه با آن ازدواج کرده، یا کنیزانی خریده باشند؛ زیرا در عدالت گشایش برای عموم است و آن کس که عدالت بر او گران آید، تحمل ستم برای او سختتر است».
** درنگاه شيعه حكومت جهانى حضرت ولی عصر -عجل الله- تحققبخش مدينه فاضله بوده و به فلسفه تاريخ، غايت تاريخ را رقم خواهد زد. و لذا يكى از ويژگىهاى منحصر به فرد حكومت جهانى آن حضرت–عجل الله- برقرارى عدل و داد در جامعه بشرى آن روز است، كه اين ويژگى از متون روايى ما بدست مىآید:
پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه وآله مى فرمايد:
«لَو لَم يَبقِ مِنَ الدّنيا إلّا يَومٌ واحدٌ لَطوُلَ اللهُ ذَلِك اليَوم حَتى يَخرُج رَجُلٌ مِن أهل بَيتي يَملأ الأرضَ عدلاً وَ قِسطاً كَما مَلئَت ظُلماً وَ جُوراً وَ يَسعهُم عَدله [15]؛ اگر تنها يك روز از عمر دنيا باقى بماند خداوند آن روز را آن قدر طولانى خواهد نمود تا اينكه از خاندان من مردى را بر انگيزاند و جهان را پر از عدل و داد كند چنان كه از ظلم و ستم پر شده بود و عدالتش همه را فرا مىگيرد».
و نیز مىفرمايد:
«أبشِركُم بِالمهدي… يَرضى عَنهُ سَاكن السَماءِ وَ سَاكن الأرضِ يَقسمُ المَالَ صَحاحاَ فَقال لَهُ رَجل وَ ما صَحاحا قالَ السوية بَين الناسِ[16]؛ شما را مژده مىدهم به آمدن مهدى. ساكنان آسمان و زمين از او راضى هستند او سرمايهها را به طور صحيح تقسيم مىنمايد. شخصى سؤال نمود: به طور صحيح يعنى چه؟ فرمود: به مساوات بين مردم تقسيم مىنمايد».
عدالت و فراگیری آن، از ویژگیهای حکومت حضرت است؛ زیرا تمام عالم از آن بهرهمند میشوند. از امام حسین روایت شده که فرمود:
«وقتی به پادارندة عدالت به پاخیزد، عدالت او نیکوکاران و بدکاران را همه فرا میگیرد[17]».
بنابر روایتی از امام باقر علیه السلام یکی از سیرههای عملی امام زمان –عجل الله- چنین است:
«حضرت با مردم عادلانه رفتار مینماید و ثروت را بین آنها به صورت مساوی تقسیم میکند. پس کسی که از او پیروی نماید، به کسی مینماید که از خدا اطاعت نموده و کسی هم که از او نافرمانی نماید، به کسی مینماید که نافرمانی خدا را کرده باشد[18]».
3. امنیت اجتماعی
* امنیت اجتماعی یکی از خاستگاههای مردم هر عصر و زمان است که در لوای آن میتوان به راحتی زندگی را سپری کرد. این خاستگاه مورد توجه مولای متقیان علی علیه السلام بوده به گونهای که ایشان در نامه خود به مالك اشتر مینویسد:
«از خونریزی بپرهیز و از خون ناحق پروا كن كه هیچ چیز همانند خون ناحق، كیفر الهی را نزدیك و مجازات را بزرگ نمیكند و نابودی نعمتها را سرعت نمیبخشد و زوال حكومت را نزدیك
نمیگرداند[19]».
امیرالمؤمنین علی علیه السلام راهبرد حکومت و حاکمیت خود را طوری تنظیم کردند که هم کارگزاران و هم مردم عملاً از ظلم فاصله بگیرند و از ستمگری بیزار شوند چرا که عدم امنیت و ستمگری را موجب نابودی دولت میدانستند[20].
** این ویژگی یکی از با ارزشترين خصوصیت حكومت امام مهدى-عجل الله- است كه خداوند در سايه و لواى عدل و دادگرى حكومت جهانى حضرت مهدى-عجل الله- براى انسانها ارزانى مىنمايد، از رسول خدا صل الله علیه وآله روایت شده است که حضرت فرمود:
«در زمان حضرت قائم ستم برداشته میشود، راهها از امنیت برخوردار میگردد و زمین برکات خود را برای مردم خارج میکند[21]».
نه تنها انسانها از امنيت برخوردار مىشوند، بلكه حيوانات و حتىّ موجودات ديگر از گستردگى عدالت و امنيت و صلح و آرامش اعلان رضايت مىنمايند. روایتی از امام علی علیه السلام است که فرمود:
«وَ لَو قَد قَام قائِمُنا لأنزلت السَماء قطرها، وَ لا خرجت الاَرض نَباتِها. وَ لِذهبت الشحناء مِن قُلُوب العِباد وَ اصطلحت السَباع وَ البَهایِم حَتی تَمشی المَرئه بَین العَراق اِلی الشَام لا تضع قَدمِیها اِلا عَلی النَباتِ وَ عَلی رَأسِها زِینَتها لا یهیجها سَبعَ وَ لا تَخافه[22]؛ اگر قائم ما به پاخیزد، کینه از دلهای آدمیان سفر میکند و حیوانهای وحشی با یکدیگر با صلح و صفا زندگی مینمایند، آنچنانکه زنی بین عراق و شام را چون رهگذری آسوده نميپيمايد مگر آنكه بر سبزهها پا نهد و بر سرش زینت (طلا و نقره) حمل میکند، ولی موجود وحشي او را نمیترساند. گوسفند و گرگ در یکجا میچرند و کودکان با مارها و عقربها همبازی میشوند و به کودکان صدمهای نمیرسانند[23]».
امام على عليه السلام در جاى ديگر مىفرمايد:
«زمانى كه قائم ما قيام نمايد، بغض و كينه از دلهاى بندگان برود و چهار پايان و درندگان در حال صلح و آرامش با يگديگر به سر خواهند برد[24]».
4. قاطعیت با کارگزاران و ملاطفت با زیردستان
* کارگزاران حکومت مولای متقیان علی علیه السلام از نظارت رهبر خویش خارج نبودند و حضرت به طور مکرر اعمال کارگزاران و نحوی عملکرد آنان را مورد ارزیابی قرار میدادند تا حقی از زیر دستان خود ضایع نشود. یکی از معروفترین خصلتهای مولی الموحدین امیرالمؤمنین علیه السلام شایسته سالاری پس از خدامحوری بود. امیر المؤمنین علیه السلام از همان آغاز کار گماشتگان عثمان را که اغلب افرادی لاابالی و خیانت پیشه بودند، از کار برکنار کرد[25]. ایشان شریح قاضی را که خانهای به هشتاد دینار خریده بود با برخورد قاطعانه و نوشتن نامهای او را سرزنش کردند[26]. همچنین در نامه خود به مصقله بن هبیره شیبانی، فرماندار اردشیر خُرّه چنین نگاشتند:
«گزارشی از تو به من دادند که اگر چنان کرده باشی، خدای خود را به خشم آوردهای و امام خویش را نافرمانی کردهای. خبر رسید که تو غنیمت مسلمانان را که نیزهها و اسبهاشان گرد آورده و با ریخته شدن خونهایشان به دست آمده، به اعرابی که خویشاوندان تو هستند و تو را برگزیدند میبخشی! به خدایی که دانه را شکافت و پدیدهها را آفرید، اگر این گزارش درست باشد در نزد من خوار شده و منزلت تو سبک گردیده است[27]».
همچنین حضرت در نامهای به محمد بن ابی بکر هنگامی که وی را به فرمانداری مصر منصوب کردند، نحوه عملکرد ملاطفت کارگزاران با مردم را چنین نگاشتند:
«با مردم فروتن باش، نرمخو و مهربان باش، گشاده رو و خندان باش، و نگاهایت و نیم نگاه و خیره شدن به مردم به تساوی رفتار کن تا بزرگان در ستمکاری تو طمع نکنند و ناتوانها در عدالت تو مأیوس نگردند، زیرا خداوند از شما بندگان درباره اعمال کوچک و بزرگ، آشکار و پنهان خواهد پرسید[28]».
** يكى از ويژگىهاى مهم دولت جهانى امام عصر-عجل الله- قاطعيت درباره كارگزاران، مجريان امور و برخورد شديد با متخلفان است، ولى در مقابل ، ملاطفت و مهربانى با مستمندان و بيچارهگان است. امام على عليه السلام مىفرمايد:
«أَلَا وَ فِي غَد وَ سَيَأْتِي غَدٌ بِمَا لَا تَعْرِفُونَ يَأْخُذُ الْوَالِي مِنْ غَيْرِهَا عُمَّالَهَا عَلَى مَسَاوِئِ أَعْمَالِهَا[29]؛ آگاه باشيد! فردايى كه شما را از آن هيچ شناختى نيست، زمامدارى حاكميت پيدا مىكند كه غير از خاندان حكومتهاى امروزى است (حضرت مهدی –عجل الله- و عمّال و کارگزاران حکومتها را بر اعمال بدشان کیفر خواهد داد.».
[1]- بشارتی، علی محمد، بررسی مختصر زندگی سیاسی “اسلام مجسم” علی بن ابی طالب علیه السلام، تهران: مجتمع فرهنگی عاشورا، 1391، ص304.
[2]- نهج البلاغه، ترجمه: محمد دشتی، انتشارات: اشکذر، چاپ سوم، 1389ش، خطبه198، ص297.
[3]- همان، خطبه131، ص175.
[4]- سليمان بن ابراهيم قندوزى، ينابع المودت، منشورات بصيرة ،چاپ هشتم، ص 420؛ محمد بن مسعود، تفسير عياشى، طهران: دارالعلمية الاسلامية،ج 1، ص 206.
[5]- بحرانی، سید هاشم، البرهان فى تفسيرالقرآن، تهران: بنیاد بعثت، 1416ق، ج 3، ص 65؛ تفسير عياشى، ج 1، ص207.
[6]- مجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت: مؤسسه وفا، ج 2، ص 324.
[7]- محمد بن على بن موسى بن بابويه قمى(شيخ صدوق) ، كمال الدين و تمام النعمة، طهران: دارالكتب الاسلاميه، ص673.
[8]- لطفالله صافی گلپایگانی، منتخب الأثر فی الامام الثانی عشر، تهران: انتشارات الصدر، بیتا ، ص 157.
[9]- كلينى، محمد بن يعقوب، اصول كافى، تهران: الكتب الاسلاميه، ج 8، ص 278.
[10]- ابن طاووس، الملاحم و الفتن فى ظهور الغايب المنتظر، بيروت: مؤسسه وفاء، ص 66.
[11]- دلشاد تهرانی، مصطفی، دولت آفتاب، اندیشه سیاسی و سیره حكومت علی علیه السلام ، تهران: نشر خانه اندیشه جوان، 1377، ص 106.
[12]- بصیری، محمد علی، مقاله ویژگیهای حاکم در سیره نظری و عملی امام علی علیه السلام، مجله هنر دینی، 1386، ش9.
[13]- نهج البلاغه، حکمت437، ص527.
[14]- همان، حکمت476، ص531.
[15]- مجلسی، بحارالانوار، ج 51، ص 85؛ طوسی، کتاب غیبت، ترجمه: مجتبی عزیزی، قم: انتشارات مسجد مقدس جمکران، 1386ش، ص734(با اندکی اختلاف).
[16]- همان، ص 81.
[17]- علی کورانی، معجم أحادیث الامام المهدی-عجل الله-قم: انتشارات مؤسسة المعارف الاسلامیه، 1411قمری، ج3، ص181.
[18]- بحارالأنوار، ج52، ص351؛ عبدالفتاح، محمدالحلو، عقدالدرر، قم: انتشارات مسجد جمکران، ص67. (با اندکی اختلاف)
[19]- نهج البلاغه، نامه 53، ص 589.
[20]- بشارتی، محمد علی، اسلام مجسم، صص241و242.
[21]- شيخ مفید، الارشاد، بیروت: انتشارات اعلمی، 1399قمري، ص365.
[22]- ابن طاووس، الملاحم و الفتن، ص150 و با اندک تفاوت این حدیث در منتخب الأثر، به نقل از خصال، ص592 آمده است.
[23]- منتخب الأثر، ص529
[24]- نورالابصار، ص 188؛ عقدالدرر فى اخبار المنتظر، ص 142؛ بحار، ج52، ص 319.
[25]- بشارتی، محمد علی، اسلام مجسم، ص243.
[26]- نهج البلااغه، نامه3، ص343.
[27]- نهج البلاغه، نامه43.
[28]- همان، نامه27.
[29]- همان، خطبه 138.